معنی پشت بویین - جستجوی لغت در جدول جو

فرهنگ گویش مازندرانی

همواره شدن زمین آبخیز

سرنگون شدن، واژگون گشتن

هواخواه جمع کردن، حمایت شدن از سوی فرزندان و خاندان از

جلو کشیدن، فراخواندن شاگرد و یا هرکسی برای پرسیدن چیزی

لاغر شدن، خشک شدن

سردرگم شدن، گرفتار شدن

سست شدن، انصراف در کار یا تصمیمی، تردید داشتن

پرت شدن

نصیحت شدن، سرزنش شنیدن

به هوش آمدن، هوشیار شدن

روشن شدن آتش

راست و محکم شدن، صاف شدن

فاسد شدن، فاسد شدن تخم مرغ

تباه شدن خوشه ی شالی پس از شکستن ساقه، زرد شدن ساقه ی شالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما